دیکشنری
lampron
læmpɹən
فارسی
1
عمومی
::
چراغ فیتلهای كهدرچراغانی بكار میرود، چراغ موشی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LAMP SHADE
LAMP STAND
LAMPAD
LAMPAS
LAMPBLACK
LAMPEREEL
LAMPERS
LAMPLIGHT
LAMPLIGHTER
LAMPONERY
LAMPOON
LAMPOONER
LAMPOONIST
LAMPPOST
LAMPREY
LAMPRON
LAMSTER
LANAI
LANARY
LANATE
LANCASTRIAN
LANCE
LANCE CORPORAL
LANCELET
LANCEOLATE
LANCEPAIN
LANCER
LANCET
LANCET ARCH
LANCET WINDOW
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید