دیکشنری
داستان آبیدیک
legumen
lɛgjəmen
فارسی
1
عمومی
::
گیاهخوردنی، حبه، دانه، لوبیا و باقلاو مانند انها
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LEGITIMATE AIM
LEGITIMATE COERCION
LEGITIMATE POWER
LEGITIMATE SUBCULTURE
LEGITIMATELY
LEGITIMATION
LEGITIMATIZE
LEGITIMISM
LEGITIMIST
LEGITIMIZE
LEGLET
LEGMAN
LEGS
LEGTIMIZE
LEGUME
LEGUMEN
LEGUMINOUS
LEGWORK
LEI
LEISTER
LEISURE
LEISURE HOURS
LEISURE TIME
LEISURELY
LEITMOTIF
LEITMOTIVE
LEMAN
LEMMA
LEMMING
LEMNISCATE RATIO
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید