lobster

lɑbstəɹ


فارسی

1 عمومی:: (ج‌ش‌) خرچنگ‌ دریایی‌، گوشت‌ خرچنگ‌ دریایی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun marine crustacean: Fresh lobster can make a wonderful dinner.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code