دیکشنری
داستان آبیدیک
microtomy
ma͡ikɹətəmi
فارسی
1
عمومی
::
بریدن چیزهای ریز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MICROSECOND
MICROSEISM
MICROSEPARATOR
MICROSERVICE
MICROSITE
MICROSOFT AZURE
MICROSPORE
MICROSTOMOUS
MICROSTRIP
MICROSTRIP ANTENNA
MICROSTRUCTURE
MICROSWITCH
MICROSYSTEM
MICROTHERMAL POTENTIAL
MICROTOME
MICROTOMY
MICROTRENCHING
MICROTUBE
MICROTUBULES
MICROVASCULAR DECOMPRESSION
MICROWATERSHED
MICROWAVE
MICROWAVE HUMIDITY SOUNDER
MICROWAVE HYDRODISTILLATION
MICROWAVE LANDING SYSTEM
MICROWAVE PLASMA
MICROWAVE PLASMA PROCESS
MICROWAVE TEMPERING
MICROWORK
MICROWORKER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید