دیکشنری
داستان آبیدیک
monocracy
mənɑkɹəsi
فارسی
1
عمومی
::
حكومت انفرادی، حكومت مستقل
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MONOCARPIC OR POUS
MONOCEPHALOUS
MONOCHORD
MONOCHROMATIC
MONOCHROMATIC LIGHT
MONOCHROMATOR
MONOCHROME
MONOCLE
MONOCLINAL
MONOCLINE
MONOCLINIC UNIT CELL
MONOCLINOUS
MONOCLONAL ANTIBODY
MONOCOTYLEDON
MONOCOTYLEDONOUS
MONOCRACY
MONOCULAR
MONOCULE
MONOCYLE
MONOCYTE
MONOCYTE CHEMOTACTIC PROTEIN
MONOD KINETIC
MONODACTYLOUS
MONODELPHIA
MONODIC
MONODISPERSE ATOMIZER
MONODIST
MONODY
MONOECIOUS
MONOFIL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید