دیکشنری
narrowly
næɹoli
فارسی
1
عمومی
::
بزور، از نزدیك، بطور محدود، بدقت، زوركی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NARROW ESCAPE
NARROW EYED
NARROW GOODS
NARROW HEADED
NARROW LEAVED
NARROW MARGIN
NARROW MINDDEDNESS
NARROW MINDED
NARROW MINDEDLY
NARROW MOUTHED
NARROW NECKED
NARROW SHOULDER PRESS
NARROW SQUEAK
NARROWING
NARROWISH
NARROWLY
NARROWNESS
NARROWS
NARSEH
NARTHEX
NARWAL
NARWHAL
NARWHALE
NARY A
NASAL
NASAL CAVITY
NASAL CONGESTION
NASAL PATENCY
NASAL WING
NASALITY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید