دیکشنری
داستان آبیدیک
nonsuch
nɑnsʌt͡ʃ
فارسی
1
عمومی
::
یكجور سیب، یكجور یونجه، شخصیا چیز بیمانند
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
NONSENSICAL
NONSENSICALNESS
NONSEQUITUR
NONSEXUAL ABUSE
NONSHOCKABLE RHYTHM
NONSIGNIFICANT
NONSILICATE MINERAL
NONSPECIFIC
NONSTATE ACTORS
NONSTATISTICAL SAMPLING
NONSTEROIDAL ANTIINFLAMMATORY DRUGS
NONSTOP
NONSTRUCTURAL
NONSUBSTANCE NOUN
NONSUBSTANCE TERM
NONSUCH
NONSUIT
NONSUPPORT
NONSURGICAL RHINOPLASTY
NONSYLLABIC
NONTERMINAL
NONTERMINAL SYMBOL
NONTERRITORIAL
NONTRAUMATIC
NONTRIVIAL
NONUNION
NONUSE
NONVALUE ADDED ACTIVITIES
NONVALUE ADDED COSTS
NONVERBAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید