دیکشنری
داستان آبیدیک
obsidional
əbsɪdiənəl
فارسی
1
عمومی
::
احاطهكننده، محاصرهای، دست برندار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OBSERVATORY
OBSERVE
OBSERVER
OBSERVER SELF
OBSERVINGLY
OBSESS
OBSESSED WITH
OBSESSION
OBSESSION WITH HORROR COMICS
OBSESSIVE
OBSESSIVE COMPULSIVE DISORDER
OBSESSIVE FANTASIZING
OBSESSIVE THINKING
OBSESSIVE–COMPULSIVE DISORDER
OBSIDIAN
OBSIDIONAL
OBSOLECENE
OBSOLESCE
OBSOLESCENCE
OBSOLESCENT
OBSOLETE
OBSOLETE DOCUMENTS
OBSOLETENESS
OBSOLETISM
OBSTACLE
OBSTACLE RACE
OBSTAELE
OBSTETRIC
OBSTETRICAL
OBSTETRICIAN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید