دیکشنری
داستان آبیدیک
occultation
əkʌlte͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
اخفا، نهفتگی، پنهانی، پنهانسازی، نهانسازی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OCCASIONALLY
OCCIDENT
OCCIDENTALISM
OCCIDENTALIST
OCCIDENTALIZE
OCCIDENTALLY
OCCIPITAL
OCCIPITAL BONE
OCCIPITAL LOBE
OCCIPITO TEMPORAL REGIONS
OCCIPUT
OCCLUDE
OCCLUSION
OCCLUSION TRAINING
OCCULT
OCCULTATION
OCCULTING LIGHT
OCCULTISM
OCCULTIST
OCCULTLY
OCCULTNESS
OCCUPANCY
OCCUPANCY SENSOR
OCCUPANT
OCCUPANT EMERGENCY PLAN
OCCUPATION
OCCUPATION FRANCHISE
OCCUPATION PROBABILITY
OCCUPATIONAL CANCER
OCCUPATIONAL EXPOSURE LEVEL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید