دیکشنری
داستان آبیدیک
occurence
əkɜɹəns
فارسی
1
عمومی
::
مورد، وقوع، اتفاق، تصادف، واقعه، رویداد، پیشامد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OCCUPATIONAL INFORMATION NETWORK SYSTEM AND CAREER EXPLORATION TOOLS
OCCUPATIONAL PERSONALITY PROFLE
OCCUPATIONAL SCHEME
OCCUPATIONAL THERAPY
OCCUPIED
OCCUPIED SPACE
OCCUPIER
OCCUPIER'S LIABILITY ACT
OCCUPY
OCCUPY BY
OCCUPY WITH
OCCUR
OCCUR BEFORE TIME
OCCUR TO
OCCUR TO ONE
OCCURENCE
OCCURRED SET
OCCURRENCE
OCD
OCEAN
OCEAN BILL OF LADING
OCEAN BOUND
OCEAN CRUST
OCEAN GREVHOUND
OCEAN GREYHOUND
OCEAN LANE
OCEAN LINER
OCEAN, RAIN, WATER
OCEANGOING
OCEANIA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید