omnipotent

ɑmnɪpətənt


فارسی

1 عمومی:: قادر مط‌لق‌، قادر متعال‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. having unlimited power, authority: In days of old the KIng was omnipotent.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code