دیکشنری
oppositely
ɑpəzɪtli
فارسی
1
عمومی
::
روبروی هم، بطورمخالفیا متضاد، مقابلهم
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OPPORTUNITY COST
OPPORTUNITY KNOCKS BUT ONCE
OPPORTUNITY MAKES A THIEF
OPPOSABILITY
OPPOSABLE
OPPOSE
OPPOSED
OPPOSED BLADE DAMPER
OPPOSED TO
OPPOSELESS
OPPOSITE
OPPOSITE MEANING
OPPOSITE SEX
OPPOSITE THE HOUSE
OPPOSITE TO THE HOUS
OPPOSITELY
OPPOSITENESS
OPPOSITION
OPPOSITION JUPITER T
OPPOSITIONAL BEHAVIOR
OPPOSITIONAL DEFIANCE
OPPOSITIVE
OPPRESS
OPPRESSION
OPPRESSIVE
OPPRESSIVE SYSTEM
OPPRESSIVELY
OPPRESSIVENESS
OPPRESSOR
OPPREWWED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید