oppress

əpɹɛs


فارسی

1 عمومی:: درمضیقه‌، ستم‌ كردن‌ بر، كوفتن‌، ذلیل‌ كردن‌، تعدی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb subjugate: We must never oppress the people.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code