دیکشنری
داستان آبیدیک
orchestral
ɔɹkɛstɹəl
فارسی
1
عمومی
::
وابستهبهانجمننوازندگان، اركستری، در خور اركستر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ORBIT
ORBIT OF THE MOON
ORBITAL
ORBITAL CAVITY
ORBITAL EMPHYSEMA
ORBITAL SHAKING PROCESS
ORBITOFRONTAL CORTEX
ORBITONASAL
ORCA
ORCHARD
ORCHARDIST
ORCHARDMAN
ORCHESTIC
ORCHESTICS
ORCHESTRA
ORCHESTRAL
ORCHESTRATE
ORCHESTRATION
ORCHESTRATOR
ORCHID
ORCHID FLOWER
ORCHIDACEOUS
ORCHIL
ORCHIS
ORCHITIS
ORCINOL
ORDAIN
ORDEAL
ORDER
ORDER ABOUT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید