دیکشنری
orbitonasal
ɔɹbɪtonəzəl
فارسی
1
عمومی
::
مقلهایانفی، وابستهبهناحیهچشمخانهو بینی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ORBED
ORBICULAR
ORBICULAR MUSCLE
ORBICULAR ORIS
ORBICULARIS OCULI MUSCLE
ORBICULARITY
ORBICULARLY
ORBICULATE
ORBIT
ORBIT OF THE MOON
ORBITAL
ORBITAL CAVITY
ORBITAL EMPHYSEMA
ORBITAL SHAKING PROCESS
ORBITOFRONTAL CORTEX
ORBITONASAL
ORCA
ORCHARD
ORCHARDIST
ORCHARDMAN
ORCHESTIC
ORCHESTICS
ORCHESTRA
ORCHESTRAL
ORCHESTRATE
ORCHESTRATION
ORCHESTRATOR
ORCHID
ORCHID FLOWER
ORCHIDACEOUS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید