outdoor


فارسی

1 عمومی:: بیرون‌، صحرایی‌، در هوای‌ ازاد، بیرونی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: طبیعت گردی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. outside: It was an outdoor activity. adv. outside: We walked outdoor for some fresh air.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code