دیکشنری
overclothes
ovəɹkloðz
فارسی
1
عمومی
::
جامهرو، بالاپوش
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OVERBLANCE
OVERBLOWN
OVERBOARD
OVERBRIM
OVERBUILD
OVERBURDEN
OVERBURDENSOME
OVERBUSY
OVERBUY
OVERCAPITALIZE
OVERCAST
OVERCAST STILCH
OVERCAUTIOUS
OVERCHARGE
OVERCHARGED WITH ELE
OVERCLOTHES
OVERCLOUD
OVERCOAT
OVERCOLOUR
OVERCOME
OVERCOME WITH LIQUOR
OVERCOMPENSATION
OVERCONDITIONED
OVERCONFIDENCE
OVERCONFIDENCE BIAS
OVERCROP
OVERCROWD
OVERCROWDED
OVERCURRENT RATIO
OVERDETERMINED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید