دیکشنری
داستان آبیدیک
overtrain
ovəɹtɹe͡in
فارسی
1
عمومی
::
زیاد ورزش دادن، باورزشزیاد اسیبرساندن)به(
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OVERT AGGRESSION
OVERTAKE
OVERTASK
OVERTAX
OVERTHINKING
OVERTHROW
OVERTHWART
OVERTIME
OVERTIME PREMIUM
OVERTIMER
OVERTLY
OVERTONE
OVERTOP
OVERTOPPING
OVERTRADING
OVERTRAIN
OVERTRAINING
OVERTUMBLE
OVERTURE
OVERTURN
OVERUSE
OVERVIEW
OVERVIEW AND OBJECTIVES
OVERVIEW OF NATIONAL TRANSFER ACCOUNTS
OVERVOLTAGE
OVERWATCH
OVERWATERING
OVERWEAR
OVERWEARY
OVERWEENING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید