دیکشنری
Overtax
ovəɹtæks
فارسی
1
عمومی
::
بار سنگین نهادن بر، مالیات سنگین بستن بر
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OVERSTATEMENT
OVERSTAY
OVERSTEP
OVERSTOCK
OVERSTRAIN
OVERSTRESSED AREA
OVERSTRINGING ANGLE
OVERSTRUNG
OVERSTUFF
OVERSUBTLE
OVERT
OVERT ACT
OVERT AGGRESSION
OVERTAKE
OVERTASK
OVERTAX
OVERTHINKING
OVERTHROW
OVERTHWART
OVERTIME
OVERTIME PREMIUM
OVERTIMER
OVERTLY
OVERTONE
OVERTOP
OVERTOPPING
OVERTRADING
OVERTRAIN
OVERTRAINING
OVERTUMBLE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید