دیکشنری
داستان آبیدیک
painty
pe͡inti
فارسی
1
عمومی
::
كثیف، رنگشده، زیاد رنگ زده، بد رنگزده، رنگنما
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PAINT ON
PAINT ONESELF INTO A CORNER
PAINT ONTO
PAINT OUT
PAINT OVER
PAINT THE TOWN
PAINT THE TOWN RED
PAINTED
PAINTED LADY
PAINTER
PAINTER'S STUDIO
PAINTING
PAINTING AND THE LIK
PAINTING BRUSH
PAINTRESS
PAINTY
PAIR
PAIR BONDER
PAIR DISTRIBUTION FUNCTION
PAIR OAR
PAIR OFF
PAIR PROGRAMMING
PAIR ROYAL
PAIR UP
PAIR WISE COMPARISON MATRIX
PAIR WISE INTERRELATIONSHIP MATRIX
PAIRING
PAIRING TIME
PAIRS OF COMPASSES
PAIRWISE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید