دیکشنری
parasitologist
pɛɹəsɪtɑləd͡ʒɪst
فارسی
1
عمومی
::
انگل شناس
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PARAPRAXIA
PARAPRAXIS
PARAPROFESSIONAL
PARASANG
PARASCEVE
PARASELENE
PARASITAL
PARASITE
PARASITIC
PARASITICALLY
PARASITICIDE
PARASITING
PARASITISM
PARASITIZE
PARASITOIDISM
PARASITOLOGIST
PARASITOLOGY
PARASOL
PARASOLETTE
PARASTITE
PARASUICIDE HISTORY INTERVIEW
PARASYMPATHETIC
PARASYMPATHETIC ACTIVITY
PARASYMPATHETIC NERVOUS SYSTEM
PARASYMPATHETIC SYSTEM
PARASYNTETIC
PARASYNTHESIS
PARASYNTHETON
PARATACTIC
PARATAXIC DISTORTIONS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید