داستان آبیدیک

parasite


فارسی

1 محیط زیست و منابع طبیعی:: انگل

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پارازیت‌، هواگرد سربار، صدای‌ مزاحم‌، انگل‌، ط‌فیلی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. common | dangerous These flies carry a dangerous parasite. | external, internal | intestinal VERB + PARASITE carry, have

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun freeloader: He was a parasite on the people.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code