دیکشنری
pasteurism
pæst͡ʃəɹɪzəm
فارسی
1
عمومی
::
مایهكوبیپاستوری، جلوگیریاز ترششدنشیر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PAST SERVICE COST
PAST TEMPORAL DEPTH
PAST TENSE
PAST YEARS
PASTA
PASTE
PASTE DOWN
PASTE ON
PASTE ONE
PASTE UP
PASTEBOARD
PASTEL
PASTELLIST
PASTERN
PASTETERNITY BEGINNI
PASTEURISM
PASTEURIZATION
PASTEURIZE
PASTICCQO
PASTICHE
PASTIL
PASTILE
PASTILLE
PASTIME
PASTINESS
PASTING
PASTOR
PASTORAL
PASTORAL NOMADS
PASTORALE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید