personify

pəɹsɑnəfa͡i


فارسی

1 عمومی:: رل‌ دیگری‌ بازی‌، شخصیت‌ دادن‌ به‌، دارای‌ شخصیت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb an inanimate object can reflect a living object: Paintings can often personify their painters.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code