داستان آبیدیک

practitioner


فارسی

1 عمومی:: شاغل‌، شاغل‌ مقام‌ ط‌بابت‌ یاوكالت‌، حرفه ای

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: کاربر، متخصص

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 روان شناسی و مشاوره:: متخصص عملیاتی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun one who practices an occupation: She trained hard to be a medical practitioner.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code