دیکشنری
precedented
pɹɛsɪdentɪd
فارسی
1
عمومی
::
سابقهدار، با نظیر، نمونهدار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRECARIOUSNESS
PRECATIVE
PRECATORY
PRECATORY WORDS
PRECAUTION
PRECAUTIONARY
PRECAUTIONARY MEASUR
PRECAUTIONARY MOTIVE
PRECAUTIOUS
PRECEDE
PRECEDENCE
PRECEDENCE EFFECT
PRECEDENCE OVER
PRECEDENCY
PRECEDENT
PRECEDENTED
PRECEDENTIAL
PRECEDING
PRECEDING COSTS
PRECENSOR
PRECENTOR
PRECENTORSHIP
PRECEPT
PRECEPTIVE
PRECEPTOR
PRECEPTORIAL
PRECEPTORSHIP
PRECEPTRESS
PRECEPTS OF GOD
PRECESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید