preceding

pɹəsidɪŋ


فارسی

1 عمومی:: پیشی‌، جلوی‌، قبلی‌، پیش‌، سابق‌الذكر، سابق‌، پیش‌رفته‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code