دیکشنری
داستان آبیدیک
Precession
pɹɪsɛʃən
فارسی
1
عمومی
::
تقدم، سبقت، تغییر جهت محور جسم گردند (مثل، پیشروی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRECEDENTED
PRECEDENTIAL
PRECEDING
PRECEDING COSTS
PRECENSOR
PRECENTOR
PRECENTORSHIP
PRECEPT
PRECEPTIVE
PRECEPTOR
PRECEPTORIAL
PRECEPTORSHIP
PRECEPTRESS
PRECEPTS OF GOD
PRECESS
PRECESSION
PRECESSION OF THE EQ
PRECIEUSE
PRECIEUX
PRECINCT
PRECIOSITY
PRECIOUS
PRECIOUS FEW
PRECIOUS LITTLE
PRECIOUS METALS
PRECIOUS STONES
PRECIOUSLY
PRECIOUSNESS
PRECIPICE
PRECIPITABLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید