دیکشنری
داستان آبیدیک
preciseness
pɹəsa͡isnəs
فارسی
1
عمومی
::
دقت، صراحت، درستی، دقت یا موشكافی زیاد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRECIPITATELY
PRECIPITATENESS
PRECIPITATION
PRECIPITATION OF MOI
PRECIPITATION SHIELD
PRECIPITATIVE
PRECIPITATOIN
PRECIPITATOR
PRECIPITOUS
PRECIPITOUSNESS
PRECIPITOUSNESS WORK
PRECIS
PRECISE
PRECISE INSTRUMENT
PRECISELY
PRECISENESS
PRECISIAN
PRECISION
PRECISION LINEAR DRIVE
PRECISION LINEAR DRIVE MECHANISM
PRECISIONIST
PRECLEANING
PRECLINICAL
PRECLINICAL MODEL
PRECLUDE
PRECLUDE FROM
PRECLUSION
PRECLUSIVE
PRECOCIAL
PRECOCIOUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید