داستان آبیدیک

preservative


فارسی

1 کشاورزی:: ماده نگهدارنده

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كاپوت‌، محافظ‌، نگهدارنده، نگاهدارنده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. food, wood | artificial Our products contain no artificial preservatives or colourings. VERB + PRESERVATIVE apply, treat sth with Make sure the panels are treated with a wood preservative.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code