دیکشنری
داستان آبیدیک
proctorize
pɹɑktəɹa͡iz
فارسی
1
عمومی
::
زیر انضیاط در اوردن، اختیاری داری كردن بر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PROCRASTINATINGLY
PROCRASTINATION
PROCRASTINATION IS THE THIEF OF TIME
PROCRASTINATOR
PROCRASTINATORY
PROCREANT
PROCREATE
PROCREATION
PROCREATIVE
PROCREATOR
PROCRUSTEAN
PROCTODAEUM
PROCTOLOGY
PROCTOPTOSIS
PROCTOR
PROCTORIZE
PROCTORSHIP
PROCTOSCOPE
PROCUANCE
PROCUMBENT
PROCURABLE
PROCURACY
PROCURANCE
PROCURATION
PROCURATION FISCAL
PROCURATOR
PROCURATORY
PROCURATRIX
PROCURE
PROCUREMENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید