دیکشنری
داستان آبیدیک
prominently
pɹɑmənəntli
فارسی
1
عمومی
::
بطور پیشامده، برجستهوار، بطور پیدا یا اشكار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PROLOTHERAPY
PROLUSION
PROLUSORY
PROM
PROMENADE
PROMENADE ARCHITECTURALE
PROMENADE CONCERT
PROMENADER
PROMETHEAN
PROMETHEUS
PROMIAL
PROMIBITIVE
PROMINENCE
PROMINENCY
PROMINENT
PROMINENTLY
PROMISCUITY
PROMISCUOUS
PROMISCUOUS BATHING
PROMISCUOUS MODE
PROMISCUOUSLY
PROMISE
PROMISE OF MARRIAGE
PROMISE THE MOON
PROMISE TO
PROMISED
PROMISED LAND
PROMISEE
PROMISER
PROMISES ARE LIKE PIECRUST, MADE TO BE BROKEN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید