دیکشنری
داستان آبیدیک
promised
pɹɑmɪst
فارسی
1
عمومی
::
معهود، مقرر، موعود
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PROMIAL
PROMIBITIVE
PROMINENCE
PROMINENCY
PROMINENT
PROMINENTLY
PROMISCUITY
PROMISCUOUS
PROMISCUOUS BATHING
PROMISCUOUS MODE
PROMISCUOUSLY
PROMISE
PROMISE OF MARRIAGE
PROMISE THE MOON
PROMISE TO
PROMISED
PROMISED LAND
PROMISEE
PROMISER
PROMISES ARE LIKE PIECRUST, MADE TO BE BROKEN
PROMISING
PROMISING AREA
PROMISING INVESTMENT OPPORTUNITIES
PROMISOR
PROMISSORY
PROMISSORY NOTE
PROMOIETY
PROMONTORY
PROMOTABLE
PROMOTE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید