دیکشنری
prorenata
pɹɑɹenɑtə
فارسی
1
عمومی
::
نسبتموافق، درحق، برله، شخصموافق، برای
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PROPROTIONABLE
PROPS
PROPTOSIS
PROPUGN
PROPULSION
PROPULSION SYSTEM
PROPULSIVE
PROPYLAEUM
PROPYLENE GLYCOL
PROPYLENE OXIDE
PROPYLITE
PROPYLON
PRORATA
PRORATE
PRORATION
PRORENATA
PROROGATE
PROROGATION
PROROGUE
PROS AND CONS
PROSAIC
PROSAICALLY
PROSAICNESS
PROSAISM
PROSAIST
PROSATEUR
PROSCENIUM
PROSCRIBE
PROSCRIPTION
PROSCRIPTIVE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید