دیکشنری
proscriptive
pɹoskɹɪptɪv
فارسی
1
عمومی
::
موقوفسازنده، دور سازنده، نهیامیز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRORATION
PRORENATA
PROROGATE
PROROGATION
PROROGUE
PROS AND CONS
PROSAIC
PROSAICALLY
PROSAICNESS
PROSAISM
PROSAIST
PROSATEUR
PROSCENIUM
PROSCRIBE
PROSCRIPTION
PROSCRIPTIVE
PROSE
PROSE IDYL
PROSE PEOM
PROSE POEM
PROSE WORK
PROSECTOR
PROSECUTABLE
PROSECUTE
PROSECUTING ATTORNEY
PROSECUTION
PROSECUTOR
PROSECUTOR’S OFFICE
PROSECUTORIAL
PROSELTE OF THE GATE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید