دیکشنری
داستان آبیدیک
provisionally
pɹəvɪʒənəli
فارسی
1
عمومی
::
بطور موقت، موقتا، عجاله، بطور سردستی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PROVISION FOR ACCRUED EXPENSES
PROVISION FOR BAD DEBTS
PROVISION FOR FORESEEABLE LOSSES
PROVISION FOR LOAN LOSSES
PROVISION FOR STAFF TERMINATION BENEFITS
PROVISION FOR VESTED BENEFITS
PROVISIONAL
PROVISIONAL ACCEPTANCE
PROVISIONAL GOVERNMENT
PROVISIONAL HAND OVER
PROVISIONAL MONTHLY STATEMENT
PROVISIONAL SCALE
PROVISIONAL SUM
PROVISIONAL TAKE OVER ACCEPTANCE
PROVISIONALITY
PROVISIONALLY
PROVISIONARY
PROVISIONER
PROVISIONING
PROVISIONING ACTOR
PROVISIONING POLICY
PROVISIONLESS
PROVISIONMENT
PROVISIONS
PROVISIONS FOR ONEROUS CONTRACTS
PROVISIONS OF A CONT
PROVISIONS OF LAW
PROVISIONS OF THE LA
PROVISO
PROVISORILY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید