1 عمومی:: پرتو افكندن، متشعشع شدن، شعاع افكندن، تابیدن
شبکه مترجمین ایران
2 زمینشناسی و معدن:: شعاعی
واژگان شبکه مترجمین ایران
1 general:: verb emits: She radiates good cheer.
Simple Definitions