دیکشنری
داستان آبیدیک
radish
فارسی
1
عمومی
::
(گش) تربچه، تربچه، برگ یا علف تربچه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RADIOLYSIS
RADIOMETER
RADIONUCLIDE
RADIONUCLIDE CISTERNOGRAPHY
RADIOPHONE
RADIOPHOTOGRAPH
RADIOSCOPY
RADIOSTRONTIUM
RADIOSYMMETRICAL
RADIOTELEGRAM
RADIOTELEGRAPH
RADIOTELEGRAPHIC
RADIOTELEGRAPHY
RADIOTELEPHONE
RADIOTHERAPY
RADISH
RADIUM
RADIUM THERAPY
RADIUS
RADIUS ELBOW
RADIUS OF CURVATUPE
RADIUS VECTOR
RADIX
RADIX COMPLEMENT
RADIX NOTATION
RADIX POINT
RADOME
RADON
RAEE SHOW
RAFF
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید