دیکشنری
داستان آبیدیک
resolved
ɹəzɔlvd
فارسی
1
عمومی
::
مصمم، باعزم، دارای عزم ثابت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RESISTIVITY ABSORPTION
RESISTIVITY METHOD
RESISTLESS
RESISTOR
RESOLUBLE
RESOLUTE
RESOLUTELY
RESOLUTENESS
RESOLUTION
RESOLUTION AUTHORITY
RESOLUTION FUND
RESOLUTION PLAN
RESOLUTIVE
RESOLVABLE
RESOLVE
RESOLVED
RESOLVEDLY
RESOLVEME THIS
RESOLVENT
RESOLVER
RESOLVING
RESONANCE
RESONANCE BAND
RESONANCE ENERGY
RESONANCE IONIZATION SPECTROSCOPY
RESONANCE WAVELENGTH
RESONANT
RESONANT CAVITY
RESONANT FREQUENCY
RESONANTLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
فرح ناز بدویان
27 شهریور 1400
--نام کلمه: resolved شناسه کلمه: 86341/48eb2cfd-7739-456c-8ad0-35827c3673d9 ================================================================ معنی جدید پیشهاد شده ===>> OJWX5
0
0
«
1
»
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید