دیکشنری
داستان آبیدیک
resolutely
ɹɛzəlutli
فارسی
1
عمومی
::
با ثبات، باعزم ثابت، از روی تصمیم، عزم
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RESISTANT SCREED
RESISTENT
RESISTER
RESISTIBILITY
RESISTIBLE
RESISTIVE
RESISTIVE ECONOMY
RESISTIVE FORCES
RESISTIVITY
RESISTIVITY ABSORPTION
RESISTIVITY METHOD
RESISTLESS
RESISTOR
RESOLUBLE
RESOLUTE
RESOLUTELY
RESOLUTENESS
RESOLUTION
RESOLUTION AUTHORITY
RESOLUTION FUND
RESOLUTION PLAN
RESOLUTIVE
RESOLVABLE
RESOLVE
RESOLVED
RESOLVEDLY
RESOLVEME THIS
RESOLVENT
RESOLVER
RESOLVING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید