دیکشنری
داستان آبیدیک
ridged
ɹɪd͡ʒd
فارسی
1
عمومی
::
برجسته، دارای خر پشته، گردهماهی، مرزدار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RIDE SHOTGUN
RIDE THE GRAVY TRAIN
RIDE TO
RIDE UP
RIDE WITH
RIDER
RIDGE
RIDGE BONE
RIDGE CHARACTERISTICS
RIDGE FREQUENCY MAP
RIDGE ORIENTATION MAP
RIDGE PIECE
RIDGE POLE
RIDGE TREE
RIDGE VALLEY
RIDGED
RIDGES
RIDGEWAY
RIDGEWAYS
RIDGEWISE
RIDGY
RIDICULE
RIDICULED
RIDICULER
RIDICULOUS
RIDICULOUSLY
RIDICULOUSNESS
RIDING
RIDING FOR A FALL
RIDING HABIT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید