دیکشنری
داستان آبیدیک
ripely
ɹa͡ipli
فارسی
1
عمومی
::
بطورقابل یاماده، بطوررسیدهیاپختهیاجاافتاده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RIP IN TWO
RIP INTO
RIP OFF
RIP ON
RIP OUT OF
RIP ROARING
RIP UP
RIPARIAN
RIPARIAN RIGHTS
RIPARIAN WATER RIGHTS
RIPARIAN ZONE
RIPE
RIPE BEAUTY
RIPE LIPS
RIPE OLD AGE
RIPELY
RIPEN
RIPEN INTO
RIPENESS
RIPENING PROCESS
RIPOSTE
RIPPER
RIPPING
RIPPLE
RIPPLE CARRY ADDERS
RIPPLE EFFECT ANALYSIS
RIPPLE EFFECT EXPOSURE
RIPPLE MARK
RIPPLE OF EXCITEMENT
RIPPLE OF PROTEST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید