ripen

ɹa͡ipən


فارسی

1 عمومی:: عمل‌ امدن‌، رسیده‌ كردن‌ یاشدن‌، كامل‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb mature: The apples ripen in the summer.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code