داستان آبیدیک

rudder


فارسی

1 عمومی:: (دن‌) سكان‌، سكان‌ هواپیما، وسیله‌ هدایت‌ یا خط‌ سیر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رادر (سکان عمودی)

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun hinged plate to direct the course: The helmsman steers the ship by the rudder.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code