داستان آبیدیک

salvage

sælvəd͡ʒ


فارسی

1 عمومی:: نجات‌ مال‌ یا جان‌ كسی‌، نجارت‌ كسی‌ از خط‌ر، از خط‌ر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun the rescue of ship, cargo or crew: The Coat Guard got what salvage they could. verb to save damaged material for further use.: They salvaged what they could after the storm.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code