داستان آبیدیک

scapegoat


فارسی

1 عمومی:: كسی‌ را، (م‌م‌) بز ط‌لیعه‌، كسیكه‌ قربانی‌ دیگران‌ شود

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سپر بلا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. convenient, easy VERB + SCAPEGOAT make sb, use sb as He has been made a scapegoat for the company's failures. PREP. ~ for They are being made the scapegoats for all the ills of society.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code