داستان آبیدیک

spirited


فارسی

1 عمومی:: سرزنده‌، با روح‌، روح‌ دار، جاندار، دلبر

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 روان شناسی و مشاوره:: فعال

Spirited kids need energy to manage their strong temperament. It takes a great deal of effort to express intensity as assertiveness rather than aggressiveness

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code