داستان آبیدیک

staple

ste͡ipəl


فارسی

1 عمومی:: ستون‌، چهارپایه‌ تخت‌، تیر، گیره‌ كاغذ، رزه‌، عمود

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun U-shaped wire loop used to hold paper: The papers were held together with a staple. noun main raw material for a region: In China rice is one of the staple foods.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code