داستان آبیدیک

strenuous


فارسی

1 عمومی:: مصر، باحرارت‌، فوق‌ العاده‌، فعال‌، بلیغ‌، شدید

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سخت، طاقت فرسا، کمرشکن، سنگین، جدی

شبکه مترجمین ایران

3 علوم اجتماعی و جامعه شناسی:: پر تنش

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. vigorous, energetic, extreme exertion: Moving the machine required a strenuous effort.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code