دیکشنری
داستان آبیدیک
tisy
ta͡izi
فارسی
1
عمومی
::
خرف، مست، ناشیاز مستی، مستانه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TIRING ROOM
TIRL
TIRO
TIRO OR TYRO
TIROCINIUM
TISANE
TISSUE
TISSUE CULTURE
TISSUE CULTURE MODEL
TISSUE DAMAGE
TISSUE PAPER
TISSUE PERFUSION
TISSUE REGENERATION
TISSUE RESIDENT MACROPHAGE
TISSUE VALVE
TISY
TIT
TIT FOR TAT
TITAN
TITANESS
TITANIC
TITANIFEROUS
TITANISM
TITANIUM
TITANOUS
TITBIT
TITHABLE
TITHE
TITHER
TITHING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید